در راستای شعار «حل مشکل حجاب فقط کار فرهنگی است» به این نکته توجه کنید : مسولین امر می توانند کلاهشان را بالا تر بگذارند
نوشته شده توسط : سبحان |
سه شنبه 91 تیر 27 ساعت 12:56 صبح
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
نوشته شده توسط : سبحان |
دوشنبه 91 تیر 26 ساعت 1:2 صبح
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
سرمشق های آب بابا یادمان رفت رسم نوشتن با قلم ها یادمان رفت از روی کوکب بارها املا نوشتیم اما حسین فهمیده ها را یادمان رفت از روستا گفتیم و از صدق و صفایش اما صفای جبهه ها را یادمان رفت هی دم زدیم از یاد یاران و شهیدان اما وفای بر شهیدان را یادمان رفت شعر خدای مهربان را حفظ کردیم اما خدای مهربان را یادمان رفت ****** آره رفقا خیلی چیزا ها از یادمان رفت ،یادمان رفت که ولی نعمت های این انقلاب کیا هستند ، یادمان رفت که این انقلاب انقلاب پابرهنه ها و مستضعفین بود ، یادمان رفت که نباید خودمون رو مسلمان بدانیم در حالیکه همسایگان ما شب ها گرسنه می خوابند ، امام و شهدا یادمان رفت ، یادمان رفت چمران و بهشتی و همت رو ... یادمان رفت .....یادمان رفت .... یادمان رفت! شادی ارواح طیبه شهدا صلوات
نوشته شده توسط : سبحان |
شنبه 91 تیر 24 ساعت 2:12 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
احتمالا زمستان سال 68 بود که در تالار اندیشه فیلمی را نمایش دادند که اجازه اکران از وزارت ارشاد نگرفته بود. سالن پر بود از هنرمندان ، فیلمسازان ، نویسندگان و ... در جایی از فیلم – آگاهانه یا ناآگاهانه – داشت به حضرت زهرا(سلام الله علیها) بی ادبی می شد. من این را فهمیدم . لابد دیگران هم همینطور ، ولی همه لال شدیم و دم برنیاوردیم . با جهان بینی روشنفکری خودمان قضیه را حل کردیم. طرف ، هنرمند بزرگی است و حتما منظوری دارد و انتقادی است بر فرهنگ مردم، اما یک نفر نتوانست ساکت بنشیند. داد زد : خدا لعنتت کند! چرا داری توهین می کنی؟! همه سرها به سویش برگشت در ردیف های وسط بود ، آقایی بود چهل و چند ساله . با سیمایی بسیار جذاب و نورانی . کلاهی مشکی بر سرش بود و اورکتی سبز بر تنش . از بغل دستی ام پرسیدم : « این آقا را می شناسی ؟» گفت : « سید مرتضی آوینی است ». ******* به نقل از کتاب همسفر خورشید - علی تاجدینی
نوشته شده توسط : سبحان |
یکشنبه 91 تیر 18 ساعت 11:27 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
دفتر مطالعات فرهنگی تمهید در ادامه برگزاری طرح مطالعاتی نسیم حیات هفتمین کارگاه آموزشی این طرح را با عنوان « انقلاب اسلامی و جریان روشنفکری » با حضور حجت الاسلام والمسلمین عباس محسنی از شهر مقدس قم برگزار می نماید. زمان برگزاری این کارگاه پنجشنبه 8 تیر ماه 1391 ساعت 17 الی 20 و مکان آن مرکز شیراز شناسی واقع در بولوار بعثت، باغ بعثت است. لازم به ذکر است که این کارگاه آموزشی برای پاسخ به سوالات مطروحه در جلسات مباحثه ی مقالات کتاب « حلزون های خانه به دوش » سید مرتضی آوینی طرح ریزی گردیده است. منبع خبر سایت دفتر مطالعات فرهنگی تمهید (+) لینک مستقیم خبر
نوشته شده توسط : سبحان |
چهارشنبه 91 تیر 7 ساعت 12:18 صبح
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
اگرآخرین مطلبی که مطالعه کرده اید تصمیم کبری بوده است، اگر قدرت تحلیل شما در حد پت و مت است ،اگر فرق اگزستانیالیسم و هویج را نمی دانید،نگران نباشید بسته های آموزشی " روشنفکری در 5 دقیقه " به بازارآمد! اولین اصل، یادگرفتن تعدادی لغت پرملاته! هرچی بیشتر بدونید بهتره اما اگر مغزتون زیاد کشش نداره همین چهارتا رو حفظ کنید: سیناپس ، پارادایم، نوستالژیک و دیالکتیک .معنی اش زیاد مهم نیست فقط کافیه هر چند جمله در میون مقداری از این کلمات- به میزان دلخواه- بکار ببرید البته موظب باشید دوز آن را زیاد بالا نبرید که تابلو می شود! ریش پرفسوری گرچه اپیدمی شده ولی هنوز هم جواب می ده! ریش پروفسوری می تونه یک کارگر ساده رو به یک شهروند فرهیخته تبدیل کنه! غر بزنید! غر زدن به وضع مملکت یکی از ارکان مهم و شاید مهمترین رکن روشنفکری باشه. به هر چیزی که فکرتون می رسه غر بزنید مهم نیست به چی فقط غر بزنید مثال: اگر بارون نمیاد از بارونهای لندن تعریف کنید و بر پدر مملکت بی آب و علفمون لعنت بفرستید! اگر بارون میاد از هوای صاف و آفتابی تگزاس تعریف کنید و بگید :" تف به این مملکت گل وشل"! مدام از پیشرفت خارج تعریف کنید! طوری که انگار 80 سال توی لس آنجلس زندگی کرده اید ..مثلاً بگید اونجا نون بربری تو بسته بندی های استریل عرضه میشه! کراوات خیلی مهمه حتی اگه می خواهید تا سبزی فروشی سرکوچه بروید کراوات بزنید. داشتن یک وبلاگ ضروریه . البته اگر هنوز فرق بین کیس و مانیتور رو نمی دونید بروید به پاراگراف بعدی! قالب وبلاگ باید حتماً سیاه باشه. سیاه نمادی است از خفقان ژرفنای درونی و فریادی از فراسوی فراخنای تاریکی های ظلمانی! اسم وبلاگ هم باید یکی از این ها باشد: فریاد بی صدا، اسیر حجم خلوت بی کسی، غریب غروب غربت غارغار! برای مطالب توش هم میتونید یک کتاب از احمد شاملو بگذارید بغل دستتون و هر هفته یه صفحه ازش رو تایپ کنید بریزید تو حلق وبلاگ! اگر کاندیدای مورد نظر شما رای آورد، دمکراسی را مثل عقد دخترعمو پسرعمو عهدی آسمانی بدانید. اگر کاندیدای مورد نظر شما رای نیاورد بگویید: ملت شعورشون همینقدره! حقشونه بیسوادها! یک سگ بخرید. اصولاً معاشرت با سگ جماعت تاثیر زیادی در ارتقای سطح روشنفکری داره!
نوشته شده توسط : سبحان |
یکشنبه 91 خرداد 21 ساعت 5:7 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
از هر چه که دارم به جز از عشق تو ، سیرم مگذار که پشت در میخانه بمیرم قالَ(علیه السلام): النّاسُ عَبیدُالدُّنْیا، وَ الدّینُ لَعِبٌ عَلى ألْسِنَتِهِمْ، یَحُوطُونَهُ ما دارَتْ بِهِ مَعائِشَهُمْ، فَإذا مُحِصُّوا بِالْبَلاء قَلَّ الدَّیّانُونَ.
نوشته شده توسط : سبحان |
پنج شنبه 91 خرداد 18 ساعت 5:6 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
برادران و خواهران! هر جا هستید و در هر مسؤولیتی قرار دارید، باید مراقب باشید. یک رفتار شما، یک گفتار شما، یک حرکت شما میتواند تأثیرماندگار بگذارد؛ میتواند تأثیرهای وسیعی در زندگی مردم بگذارد. سالهاست که بنده درباره زندگی تشریفاتی مکرّر تذکّر میدهم. این دو جنبه دارد: یک جنبه از لحاظ اصل پایبندی به تجمّلات و تشریفات است که این بد و دون شأن انسان والاست؛ یعنی یک وقت انسان به یک چیزِ غیر لازم پایبند میشود که دون شأن انسان است؛ بعلاوه، مسرفانه است؛ تضییع سرمایهها، تضییع اموال و تضییع موجودیها در آن هست. این یک بعد قضیه است که اصل اسراف بد است؛ اصل تجمّل همراه با اسراف و همراه با زیاده روی است و بد است؛ لیکن جنبه دومی دارد که اهمیتش کمتر از جنبه اوّل نیست و آن انعکاس تجمّل شما در زندگی مردم است. بعضیها از این غفلت میکنند. وقتی شما جلوِ چشم مردم، وضع اتاق و دفتر و محیط کار و محیط زندگی را آنچنانی میکنید، این یک درس عملی است و هرکسی این را میبیند، بر او اثر میگذارد. حدّاقل این را باید رعایت کرد. فضا را، فضای تجمّلاتی و تجمّلگرایی و عادت کردن به تجمّل قرار ندهیم؛ چون امروز اگر این روحیه تجمّلگرایی در جامعه ما رواج پیدا کند - که متأسفانه تا میزان زیادی هم رواج پیدا کرده است - بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و اخلاقی کشور اصلاً حل نخواهد شد. تجمّلگرایی و گرایش به اشرافیگری در زندگی، ضررها و خطرهای زیادی دارد: هیچ وقت عدالت اجتماعی تأمین نخواهد شد؛ هیچوقت روحیه برادری و الفت و انْس و همدلی - که برای همه کشورها و همه جوامع، بخصوص جامعه ما، مثل آب و هوا لازم است - پیش نخواهد آمد. این همان تأثیر حرف و اقدام و عملکرد من و شما در روحیه مردم است. این اهمیت تقوای ما را اینقدر زیاد میکند
نوشته شده توسط : سبحان |
پنج شنبه 91 خرداد 4 ساعت 2:37 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
...نباید نباید ارزش عدالت به عنوان یک ارزش درجهی دو کمکم در مقابل ارزشهای دیگر به فراموشی سپرده شود؛ در نظام ما این خطر وجود داشته است. ارزشهای دیگر هم خیلی مهم است؛ مثلاً ارزش پیشرفت و توسعه، ارزش سازندگی، ارزش آزادی و مردمسالاری. مطرح کردن ارزش عدالت مطلقاً به معنای نفی اینها نیست؛ اما وقتی ما این ارزشها را عمده میکنیم و مسألهی عدالت و نفی تبعیض و توجه به نیازهای طبقات محروم در جامعه کمرنگ میشود، خطر بزرگی است؛ اما با عدالتمحور بودن یک دولت، این خطر از بین میرود یا ضعیف میشود.
نوشته شده توسط : سبحان |
چهارشنبه 91 اردیبهشت 27 ساعت 3:15 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
این روزها که به هردلیلی وضعیت اقتصادی جامعه چندان رو به راه نیست از دیدن اختلاف طبقاتی موجود در کشور ، خاصه در شهر خودمان تمام وجودم به درد اومده .این مسئله چیزی نیست که مسولین به راحتی بتوانند از کنار اون رد بشوند و اون رو به راحتی انکار کنند ،این اختلاف طبقاتی رو می شه به راحتی در کوچه و بازار ،در محل کار و هر جایی که اراده کنید مشاهده کرد ، مسوولین هم که فعلا مشغول متهم کردن همدیگه و تلاش برای رییس شدن و گرفتن وام های کلان برای اداره امور جاریه مملکت هستند!!! بگذریم ، متن زیر بخشی صحبت های حضرت آقا ، خطاب به مسولین است که از باب امر به معروف به دوستان مسئول در وبلاگ می گذارم . امید وارم که ببیند و پند گیرند.
«اناللَّه تعالی فرض علی ائمّة الحق ان یقدّروا انفسهم بضعفة النّاس»؛ یعنی صاحبان مناصب در نظام حق، حق ندارند خودشان را با اعیان و اشراف مقایسه کنند و بگویند چون اشراف و اعیان اینگونه خانه و زندگی دارند و اینطور گذران میکنند، پس ما هم که صاحب این منصب و این مسؤولیت در جمهوری اسلامی یا در نظام اسلامی و حاکمیت اسلامی هستیم، سعی کنیم مثل آنها زندگی کنیم؛ یا اینکه چون رؤسا و مسؤولان و وزرای کشورهای دیگر در نظامهای غیر الهی و غیر حق اینطور زندگی میکنند، اینطور خوشگذرانی میکنند و اینگونه از امکانات مادی استفاده میکنند، ما هم بایستی همانطور زندگی کنیم؛ نه. حق ندارند زندگیشان را با اعیان و اشراف و متمکّنان و یا با منحرفان اندازهگیری کنند. پس با چه کسانی باید زندگیِ خودشان را اندازه بگیرند؟ «ان یقدّروا انفسهم بضعفة النّاس»؛ با مردم معمولی، آن هم ضعیفها و پایینترهایشان. در این عبارت، این تعبیر نیست که مثل آنها زندگی کن - ممکن است هر کسی نتواند آنگونه زندگی را بر خودش تنگ بگیرد - اما این هست که خودت را با او اندازه بگیر و با او مقایسه کن؛ نه با اعیان و اشراف و با فلان پولدار و فلان سرمایه دار. مسؤول و صاحب یک منصب در نظام اسلامی و نظام حق، نباید طوری زندگی کند که باب اعیان و اشراف و متمکّنان و برخورداران جامعه، یا مسؤولان کشورهای غیر اسلامی است. این فرهنگ غلطی است که هرکس در مسؤولیتهای دولتی به مقام و مسؤولیتی رسید، باید فلان طور خانه، یا فلان طور وسیله رفت و آمد، یا فلان طور امکانات زندگی داشته باشد؛ نه، دستور امیرالمؤمنین این نیست؛ فقط مربوط به آن زمان هم نیست؛ مربوط به همه زمانهاست. آن زمان هم اینگونه نبود که همه مردم فقیر باشند. فتوحات اسلامی شده بود؛ در کشور اسلامی ثروتهایی وجود داشت و ثروتمندان و تجّاری بودند که - از راه حرام یا حلال، فعلاً کاری نداریم - زندگیهایشان، زندگیهای برخوردارانه بود. امیرالمؤمنین در همین زمان میفرماید نباید زندگی شما، زندگی برخوردارانه باشد.؛ این مربوط به مسؤولان و صاحبان مناصب در نظام اسلامی است که باید خودشان را با مردمِ ضعیف بسنجند، نه با برخورداران جامعه ********************************************** پی نوشت : 1-متن پیاده شده کارگاه آموزشی اخیر دفتر مطالعات فرهنگی تمهید در شیراز 22 اردیبهشت 91 برای رسیدن به جامعه ای که می خواهد بر مبنای دین حرکت کند باید از غرب عبور کنیم.
نوشته شده توسط : سبحان |
دوشنبه 91 اردیبهشت 25 ساعت 10:40 صبح
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|