سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر اندازه دانش انسان افزون گردد، توجّه وی نسبت به نفس خود، بیشترگردد و در ریاضت و اصلاح آن، کوشش بیشتری مبذول کند . [امام علی علیه السلام]



 
نوشته شده توسط : سبحان |  جمعه 91 آبان 26  ساعت 3:25 عصر 

 

به بهانه سالگرد ارتحال مفسر بزرگ قرآن علامه سید محمد حسین طباطبایی

شاگردان علامه، فرماندهان فرهنگی انقلاب اسلامی

علامه سید محمدحسین قاضی طباطبایی، برای ما نام ناآشنایی نیست. مفسری بی نظیر که قرآن را در فضای حوزه های علمیه از مهجوریت بیرون آورد و تفسیر ارزشمندش به تعبیر استاد شهید مطهری «بزرگترین تفسیری است که از صدر اسلام تاکنون برای قرآن کریم نوشته شده است.» فیلسوفی بزرگ که فصلی جدید را در فلسفه صدرایی گشود و احیاگر فلسفه اسلامی در دوره معاصر لقب گرفت؛ از شاگردان برجسته عارف کامل آیت الله سید علی قاضی و به تعبیر یکی از مراجع بزرگ معاصر در علم و تقوا بی نظیر. در کنار همه این ویژگی های برجسته که هر کدامشان به تنهایی برای عظمت یک شخصیت کافی است، یک ویژگی ممتاز در شخصیت علامه طباطبایی وجود دارد که در کمتر عالمی یافت می شود و آن شاگردپروری ایشان است. شاگردانی که در وجود هرکدامشان یک یا چند بعد از ابعاد شخصیتی علامه متجلی شده است. شاید تنها نام استاد شهید مرتضی مطهری به عنوان شاگرد شاخص علامه کافی باشد برای اینکه به بزرگی استاد پی ببریم.

در این میان یک نکته مهم درباره مکتب علامه وجود دارد که معمولاً از آن غفلت شده است. نقش محوری علامه و مکتب فکری ایشان در بسترسازی فرهنگی برای نهضت امام خمینی(ره) و شکل گیری و همچنین بقای انقلاب اسلامی، مسئله ای است که به ویژه در شاگردان ایشان بروز بیشتری دارد.

حلقه یاران علامه، که عمدتاً شاگردان و ارادتمندان شخصیت بی نظیر تاریخ حضرت امام خمینی بودند، نخستین هسته مرکزی را برای ایجاد یک نهضت فکری پویا گرد این عالم ربانی بوجود آوردند. بعد از رحلت مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله بروجردی(ره) جلسات درس فلسفه  علامه مدتی تعطیل و تبدیل به بحث پیرامون حکومت اسلامی شد. علامه مقالاتی پیرامون حکومت اسلامی نوشتند و یادآوری کردند که حکومت اسلامی سیاستی توانا دارد و به مسأله «ولایت فقیه» اشاره  کردند. حضرت علامه زمانی صحبت از حکومت اسلامی و زعامت روحانیت می کرد که حتی تصور آن از مغزهای بسیاری از روشنفکران هم به دور بود. اهمیت این مباحث تا حدی است که آیت الله مصباح یزدی می فرماید اگر این مباحث طرح نمی شد، معلوم نبود امروز راجع به مسائل سیاسی و اجتماعی اسلام چگونه می اندیشیدیم؟

نیروسازی علامه برای انقلاب تنها محدود به نیازهای قبل از پیروزی نبود. نقش پررنگ شاگردان مکتب علامه در نظام سازی و تدوین ساختارهای جمهوری اسلامی نیز به روشنی قابل رؤیت است. در ادامه با شرح مختصری درباره برخی از شاگردان برجسته مکتب علامه، نقش آنها را در تحکیم مبانی فکری، معرفتی، سیاسی و اخلاقی انقلاب و نظام اسلامی تبیین خواهیم کرد. 

آیت الله مرتضی مطهری؛(شهید مبارزه با انحراف)

رفعت مقام شهید مطهری را باید از گریه حضرت امام پس از شهادت وی شناخت؛ عظمت فکر استاد شهید را باید از این تعبیر رهبر معظم انقلاب فهمید که آثار شهید مطهری مبانی فکری جمهوری اسلامی است. (نقل به مضمون). اوج نزدیکی روحی و فکری این شهید والامقام به استادش علامه طباطبایی را هم باید از تعابیر عاشقانه علامه در وصف شاگردش، پس از شهادت وی متوجه شد. در میان همه ویژگی های برجسته استاد مطهری مانند جامعیت علمی، عالم زمان خویش بودن، بیان ساده مطالب غامض، عمق فهم فلسفی و ... مبارزه با انحرافات فکری و حساسیت بالای ایشان در برابر کوچکترین انحراف از خط اصیل اسلام و انقلاب، بارزترین ویژگی شخصیتی این عالم مبارز است. ویژگی که در نهایت منجر به شهادت ایشان نیز گردید. مقابله علمی و فلسفی با مارکسیست ها و ایستادن در برابر انحرافات جریان دکتر شریعتی از نمونه های بارز مقابله با التقاط در شهید مطهری است. ایشان در عین فعالیتهای عمیق فکری و فرهنگی از صحنه مبارزه و حضور سیاسی در عرصه نظام جمهوری اسلامی نیز غافل نبودند به طوری که حضرت امام ایشان را به عنوان رئیس شورای انقلاب انتخاب کردند. درباره این استاد شهید صدها کتاب گفتنی وجود دارد که مجال آن در اینجا نیست.
آیت الله دکتر محمد حسینی بهشتی؛( به مثابه یک ملت)

یکی از شاخص ترین چهره های موثر چه پیش از انقلاب و پس از آن، شاگرد جلسات بحث اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی  است. وی در آغاز دوران جوانی در جریان  کودتای 28 مرداد 1332 سخنرانی تندی علیه رژیم پهلوی می نماید و بلافاصله به شهربانی احضار می شود و آن جاست که لزوم کادرسازی را درک کرده و دبیرستان دین  و  دانش را در قم تأسیس می نماید. او که در کنار تحصیلات حوزوی به درجه دکتری نیز نائل می شود، به دستور آیت الله بروجردی به مرکز اسلامی هامبورگ می رود و فعالیت تبلیغی دینی خود را در آنجا ادامه می دهد. در فروردین 57 با سفر به اروپا و آمریکا در بسط تفکر انقلاب و هماهنگی های سیاسی، با مخالفان رژیم تلاش می نماید. عضویت شورای انقلاب،  اصلاح ساختار و قوانین قضایی، نقش تأثیرگذار در تهیه و تدوین قانون اساسی و تأسیس حزب جمهوری اسلامی که دبیری حزب به خود وی سپرده شد از جمله فعالیت های اولیه و تأثیرگذار او پس از پیروزی انقلاب بود. روشنگری های شهید بهشتی سبب شد که پیکان تهاجم جریان نفاق به سرکردگی بنی صدر به سوی وی نشانه برود. هنوز یک هفته از رأی مجلس به عدم کفایت بنی صدر نگذشته بود که انفجار دفتر حزب جمهوری سبب شهادت این شهید مظلوم که به فرموده حضرت امام "به تنهایی یک ملت بود" شد.

 آیت الله مصباح یزدی؛(پرکننده خلأ علامه طباطبایی و شهید مطهری)

آیت الله  مصباح یزدی نیز که سی سال افتخار درک محضر علامه طباطبایی(ره) را داشته است، یکی از ممتازترین شاگردان علامه طباطبایی است تا جایی که ایشان در وصف شاگرد گرانقدر خود فرموده اند: «مصباح در میان شاگردان من مانند انجیر در میان سایر میوه هاست. چرا که فکر او هیچ چیز زائد و دور ریختنی ندارد».

اگر بتوان آیت الله شهید مطهری را به عنوان برجسته ترین شاگرد مکتب فکری علامه پیش از انقلاب نام برد، می توان از آیت الله محمدتقی مصباح یزدی به عنوان برجسته ترین شاگرد این مکتب در حال حاضر نام برد. متفکر و فیلسوف برجسته ای که حضرت آیت الله خامنه ای در وصف ایشان فرمودند: «اگر خداوند متعال به نسل کنونی ما این توفیق را نداد که از شخصیت هایی مانند علامه طباطبایی و شهید مطهری استفاده کند اما به لطف خدا این شخصیت عزیز و عظیم القدر، خلأ آن عزیزان را در زمان ما پر می کند.» 

گرچه از نقش علامه مصباح یزدی در مبارزات قبل از انقلاب کمتر سخن به میان آمده است و جا دارد در اینجا به فعالیت های سیاسی ایشان مانند انتشار نشریه انتقام، مبارزات ایشان با انحرافات مانند جریان شریعتی و همچنین فعالیت های فکری فرهنگی ایشان در راستای اهداف انقلاب مانند همکاری با شهید بهشتی در تدوین مباحث حکومت اسلامی و همکاری با شهید قدوسی در مدرسه حقانی اشاره شود اما به دلیل اهمیت نقش ایشان در دوره سی ساله پس از انقلاب، اشاراتی کوتاه در همین رابطه بیان خواهد شد.

شاید بتوان سه ویژگی اساسی برای فعالیتهای علمی سیاسی آیت الله مصباح معرفی کرد. اولین ویژگی ایشان تلاش در جهت تبیین و تدوین مبانی فکری و فلسفی نظامات و ساختارهای حکومت اسلامی از راه تدوین فلسفه علوم انسانی و تولید علوم انسانی اسلامی است. در همین راستاست که ایشان ابتدا موسسه در راه حق و پس از آن موسسه امام خمینی(ره) را راه اندازی کرده اند.

دومین ویژگی برجسته این عالم انقلابی، مبارزه با التقاط فکری، انحراف فرهنگی و نفاق سیاسی است. زمانی که تهاجم فکری و فرهنگی دشمن در سال های پس از 76 به اوج خود رسیده بود، مجاهدت های مخلصانه حضرت آیت الله مصباح که حتی از آبروی خود برای دفاع از ارزش ها و مبانی اعتقادی ملت مسلمان ایران گذشت، فراموش ناشدنی است. همچنین نقش عمارگونه ایشان در فتنه 88 و روشنگری در غائله اخیر جریان انحراف از دیگر نمونه های مبارزات فکری این دانشمند برجسته است.

اما سومین ویژگی که می توان برای آیت الله مصباح برشمرد، تلاش برای کانال کشی فکری میان توده مردم و جوانان در جهت نشر افکار و عقاید ناب اسلامی و انقلابی است. یکی از نمونه های بارز این تلاش راه اندازی اردوهای طرح ولایت و ارتباطات گسترده ایشان و شاگردانشان با جوانان است. همین تلاش آیت الله مصباح برای نشر افکار انقلابی در میان مردم موجب شد تا امروز جریان فکری و فرهنگی ای با کمک مجموعه شاگردان و همفکران ایشان در کشور ایجاد شود که مدل جدیدی از اصولگرایی ناب و انقلابی را ارائه می دهد که نمونه ای از این جریان و مدل را می توان در قالب جبهه پایداری انقلاب اسلامی مشاهده کرد.

 آیت الله جوادی آملی؛(برجسته ترین فیلسوف حال حاضر شیعه)

آیت الله عبدالله جوادی آملی دیگر شاگرد علامه است که همچنان ابداعات علمی نابی در جهت تعمیق مبانی اسلام و انقلاب، ارائه می دهد. اهمیت تلاش ایشان در جهت تبیین معرفت شناسی اسلامی، زمانی روشن شد که بحث های مستدل و متین علمی ایشان، به خوبی از عهده پاسخگویی به شبهات معرفت شناسانه ای که در دهه هفتاد علیه اسلام و قرآن در کشور مطرح شد، برآمد. این ملّای برجسته که به تعبیر آیت الله مصباح، بزرگترین فیلسوف حال حاضر شیعه است، با ارائه نظریه علم دینی خود گام بلندی در جهت تولید علم و فکر که از مطالبات جدی رهبر انقلاب از حوزه های علمیه به شمار می رود، برداشته است .

آیت الله سید مصطفی خمینی؛( امید آینده اسلام)

پسر ارشد امام که به فرمایش مقام معظم رهبری، خمینی آینده ایران بود و نبوغ پدر را به ارث برده بود، در 27 سالگی توانست به سطح اجتهاد دست یابد. او شرح اسفار را نزد علامه طباطبایی خوانده بود و مبارزات سیاسی را از سال 41 آغاز نمود و ارتباط نزدیکی با سید مجتبی نواب صفوی در جمعیت فدائیان اسلام داشت. اولین بار در سال 42 دستگیر شد و تنها 5 روز از آزادی، به ترکیه و سپس به عراق تبعید شد و با اوج گیری نهضت آزادی بخش فلسطین تلاش گسترده ای برای حمایت و جذب روحانیون خارجی به این نهضت داشت تا آن جا که پس از تهدیدهای مکرر سران عراق و ایران در سن 47 سالگی به طور مشکوکی به رحمت خدا رفت و حضرت امام در وصف او که مانند دیگر شاگردان علامه فعال سیاسی و نخبه حوزوی بود گفت: «من مصطفی را برای آینده اسلام می خواستم».

 شهید آیت الله دکتر محمد مفتح؛( سمبل وحدت حوزه و دانشگاه)

در دورانی که با تبلیغات گسترده استعمارگران، تحصیلات دانشگاهی از نظر برخی علما نامطلوب و کفر آمیز توصیف می شد، آیت الله مفتح که از مدرسین حوزه علمیه بود با تشویق استاد فلسفه خود، علامه طباطبایی وارد دانشگاه شد و به تحصیل علوم جدید پرداخت و موفق به اخذ درجه دکتری فلسفه گردید. او که با ادبیات دو قشر مهم دانشجو و طلبه به خوبی آشنا بود طی سفرهای متعدد به شهرهای مختلف ایران در جلسات چندهزار نفری به تدریس و تبلیغ می پرداخت و در لابلای آن علیه حکومت پهلوی سخنرانی می نمود تا جایی که وی را به زاهدان تبعید کردند. وی پس از آزادی، در دانشگاه تهران همگام با شهید مطهری به تدریس پرداخت و با تعطیلی حسینیه ارشاد در مسجد جاوید ریاست گروه انقلابی ای را برعهده گرفت که با تدریس کلاس های مختلف، جوانان را به مسجد جذب می نمود و در سال 54 توسط رژیم، این مسجد تعطیل شد و مفتح به زندان افتاد. سرانجام این سمبل وحدت حوزه و دانشگاه، توسط گروه فرقان در روز 27 آذر 58 به شهادت رسید و به دلیل ارتباط برجسته  این حوزوی آشنا به علوم جدید با دانشگاه ها روز شهادت ایشان، روز وحدت حوزه و دانشگاه نام گرفت.

 شهید دکتر محمد جواد باهنر؛(شخصیتی که ناشناخته ماند)

شاگرد درس تفسیر قرآن و شرح اسفار علامه طباطبایی که شش سال توفیق حضور در این کلاس را داشت، روحانی 25 ساله ای بود که علیه به رسمیت شناختن اسرائیل توسط دولت ایران سخنرانی تندی کرد و بازداشت شد. (یک سال از ماجرای فیضیه نگذشته بود که در سخنرانی علیه این اقدام رژیم مجددا به زندان افتاد).

وی در کنار آیت الله شهید بهشتی در وزارت آموزش و پرورش مشغول به کار گردید که با توصیه علامه، مسئولیت برنامه ریزی دروس و تألیف کتب تعلیمات دینی و درس هایی از قرآن را پذیرفت و با ورود به مباحث عدالت خواهانه و ضد ظلم و ستم، در شکل گیری زمینه های فکری ضد استبدادی دانش آموزان دوره های راهنمایی و دبیرستان نقش ویژه ای داشت. شهید باهنر پیش از سال 50 که از ایراد سخنرانی منع شد در انجمن  اسلامی مهندسین و پزشکان و جمع معلمین و مربیان در مسجد هدایت و الجواد و حسینیه ارشاد مواضع انقلابیون را تبیین می کرد.

ایشان پس از شهادت آیت الله بهشتی، دبیر کل حزب جمهوری شده بود به عنوان نخست وزیر شهید رجایی منصوب گردید و در انفجار دفتر نخست وزیری در 8 شهریور 60 به شهادت رسید. رهبر معظم انقلاب در توصیف این شهید گرانقدر می فرمایند که وی از جمله افرادی است که شخصیت اش ناشناخته باقی مانده است.

آیت الله شهید علی قدوسی؛ صدقه جاریه

شهید قدوسی پس از سال ها تلمذ نزد حضرت علامه مورد توجه استاد خود قرار می گیرد و استاد او را به دامادی می پذیرد. شاگرد برجسته علامه طباطبایی که اصول فلسفه و روش رئالیسم را در محضر استاد فراگرفته بود مشی علامه را در تربیت شاگردان انقلابی با تأسیس مدرسه حقانی در سال 42 ادامه داد. این مدرسه که با همیاری دیگر شاگردان علامه نظیر آیت الله مصباح و شهید بهشتی شکل گرفته بود، تنها یک حرکت صرف علمی نبود، بلکه ثمرات گسترده سیاسی داشت که نتایج آن بعد از قیام 15 خرداد و تبعید امام خمینی(ره) نمایان شد.

این شهید بزرگوار توسط حکمی از جانب رهبر کبیر انقلاب به دادستانی کل انقلاب اسلامی تعیین شد که با مشورت شهید بهشتی، تصمیم به اخراج نیروهای نفوذی منافقین از دادستانی و دیگر ارگان  های دولتی گرفت و در نهایت در حالی که به بررسی پرونده عاملان ترور شهیدان رجایی و باهنر مشغول بود، به وسیله انفجار بمب در ساختمان دادستانی در 14 شهریور 60 به شهادت رسید.

 علامه حسن زاده آملی؛ ذوالفنون حوزه ها

مجتهد،  استاد حوزه، استاد نجوم، استاد فلسفه و ریاضی دان؛ عناوینی است که این استاد بزرگوار را  به "ذوالفنون" ملقب نموده است. ایشان که 17 سال توفیق شاگردی علامه طباطبایی را داشته اند، در هنگام نام بردن از اساتید خویش بسیار خاضعانه و با تجلیل فراوان به این امر می پردازند. تعابیر ایشان در مورد حضرت آقا نیز ویژه و شنیدنی است. ایشان در حالی که دو زانو در برابر آقا نشسته بودند، ایشان را مولا خطاب می کنند که با ناراحتی و نهی آقا همراه می شود. علامه پاسخ می دهد که اگر یک مکروه از شما سراغ داشتم این کار را نمی کردم؛ و در جایی دیگر می گویند گوش تان به دهان رهبر باشد که ایشان گوش شان به دهان حجت بن الحسن است.

 امام موسی صدر، مسیح لبنان

سید موسی صدر نیز از شاگردان علامه طباطبایی محسوب می شود. وی به توصیه اساتید خود و وصیت شرف الدین رهبر شیعیان لبنان، جانشینی او را می پذیرد. امام موسی صدر پس از دستگیری امام خمینی(ره) در سال 42 راهی واتیکان و مصر می شود تا برای آزادسازی امام، شاه را تحت فشار قرار دهد و تا آزادی امام سفر او ادامه پیدا می کند. رهبر شیعیان لبنان با اعزام جوانان به مصر جهت آموزش دوره های نظامی هسته  اولیه مقاومت لبنان را شکل داد. ایشان که توسط مسیحیان این کشور لقب مسیح لبنان گرفته بود، در سال 48 مجلس اعلای شیعیان لبنان را به عنوان اولین گام برنامه بلندمدت خود تشکیل داد. او در سال 57 ، "لوسین ژورژ" نماینده "روزنامه لوموند" در بیروت را به نجف فرستاد تا با اولین مصاحبه بین المللی امام خمینی، افکار عمومی جهان با حرکت عظیم امام آشنا شود.

امام موسی صدر در آخرین مرحله سفر دوره ای خود به کشورهای عربی، به دعوت رسمی معمر قذافی وارد لیبی شد و در 9 شهریور 57 ربوده و مفقود شد ولی در حال حاضر پس از سقوط قذافی، بازگشت وی همچنان در هاله ای از ابهام است.

 آیت الله عزیز الله خوشوقت؛( درّ پنهان علامه)

آیت الله عزیز الله خوشوقت که به گفته حجت الاسلام صدیقی اولین شاگرد علامه طباطبایی، هم به لحاظ تقدم زمانی و هم به لحاظ رتبه اخلاقی می باشد، حکمت و فلسفه را نزد علامه طباطبایی نیز آموخته است و به اصرار ایشان جلسه خصوصی درس اخلاق عملی علامه با حضور تعداد معدودی از شاگردان شکل می گیرد. این عالم بزرگوار پس از احراز مقام اجتهاد از قم به تهران عزیمت نمود تا با برگزاری جلسات صمیمی پرسش و پاسخ در تربیت نفوس و پرورش فکری جوانان مشتاق به بهره مندی از کلام یک اسلام شناس مبرّز همت گمارد. شاگرد اخلاق علامه طباطبایی پس از بازگشت به تهران با اصرار فراوان شهید آیت الله قدوسی مواجه می شود که خواستار بازگشت وی به قم و برپایی کرسی درس اخلاق بود. صحبت های رو در روی ایشان با مراجعه کنندگان بعد از نماز ظهر و عصر در مسجد امام حسن مجتبی تهران با توجه به کهولت سن شان، عنایت این عالم گرانقدر را برای ارتباط با عموم مردم و جوانان روشن می سازد. از سویی دیگر شناخت کم نظیر این عالم انقلابی از اشخاص و جریانات سیاسی تاریخ معاصر و بصیرت بالا، ایشان را به مشاوری امین برای کارشناسان سیاسی و فرهنگی کشور تبدیل کرده است.

 آیت الله علی سعادت پرور (پهلوانی تهرانی)؛ مشاهدات توحیدی در درس علامه

آیت الله سعادت پرور که شاگرد شرح اسفار علامه طباطبایی بود، در سال 31 در سلک شاگردان اخلاقی عرفانی علامه قرار گرفت. ایشان نقل می کنند که علامه در جلسات درس از شاگردان می خواستند که درس جلسه قبل را بازگو کنند و سپس به تدریس بعدی می پرداختند. همچنین اذعان داشته اند که پس از شرکت در این جلسات، حالات و مشاهدات خاصی برایشان در مسائل توحیدی پدید آمد. آیت الله سعادت پرور می فرمودند که زندگی من دو رکن داشت. علامه طباطبایی و امام خمینی؛ که هر دو را از دست دادم. ایشان در 5 آذر 83 در اثر بیماری قلبی که شروع آن نیز از رحلت حضرت امام بوده است، دعوت حق را لبیک گفتند. شخصیت هایی مثل حجت الاسلام آقاتهرانی و حجت الاسلام پناهیان از محضر این استاد اخلاق بهره برده اند.

منبع : محمدصالح فرگاه – هفته نامه 9 دی

 



 
نوشته شده توسط : سبحان |  چهارشنبه 91 آبان 24  ساعت 1:14 عصر 

عید سعید غدیر بر همه شما رفقای عزیز و گرامی مبارک

اگرچه ارتباط قلبى ما شیعیان با واقعه‌ى غدیر، ارتباط مستحکم و برجسته‌اى در دنیاى اسلام است، ولى حقیقت این است که مسأله‌ى غدیر در محتوا و روح حقیقى خود فقط متعلق به شیعیان نیست بلکه به همه‌ى دنیاى اسلام تعلق دارد.

*****

دو مطلب در غدیر هست: یکى تعیین امیرالمؤمنین على‌بن‌ابى‌طالب علیه‌الصّلاةوالسّلام است و دیگرى آن معیارهایى است که نبى اکرم صلّى‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم در بیان علت و فلسفه‌ى تعیین امیرالمؤمنین در خطبه‌ى غدیر بیان مى‌فرماید.

*****

لذا نبى‌اکرم در بیان صفات امیرالمؤمنین مى‌فرماید: «اعدلکم فى الرعیة»، او عادل‌ترین شما در بین مردم است. هم عدالت درونى و معنوى و فردى امیرالمؤمنین مراد است و هم عدالت رفتارى و عدالت اجتماعى او

*****

 اگر ما هم بخواهیم حقیقتاً از متمسکین به ولایت امیرالمؤمنین باشیم، باید خودمان و محیط زندگیمان را به عدل نزدیک کنیم. بزرگ‌ترین نمونه این است که هرچه بتوانیم، استقرار عدل کنیم. چون دامنه‌ى عدالت نامحدود است. هرچه بتوانیم عدل را در جامعه بیشتر مستقر کنیم، شباهت ما به امیرالمؤمنین و تمسک ما به ولایت آن بزرگوار بیشتر خواهد شد.

متن کامل بیانات 



 
نوشته شده توسط : سبحان |  جمعه 91 آبان 12  ساعت 6:37 عصر 

دست‌انداز
دست‌انداز، ماشین‌ها را به آرامش دعوت می‌کند .
روزنامه
روزنامه‌ها، دیروزنامه‌اند.
خارجی
بعضی‌ها فقط خارجی‌ها را داخل آدم می‌دانند.
ساعت
وقتی دیر می‌رسم، ساعت مچم را می‌گیرد.
لنز
از وقتی لنز گذاشت، عینک از چشمش افتاد.
نفس اماره
خیلی اعتماد به نفس داشت اما نفس اماره اش به او خیانت کرد.
تخت
با خیال تخت روی زمین خوابید.
تفاهم
جسم گرم و سرد در دمای تعادل، به تفاهم میرسند.
دستگیری
از دست فروش‌ها دستگیری می‌کنم.
میز
پشت میز بازنشسته شد.
هبوط
آدم چگونه هبوط کرد؟ با سطح شیبدار یا شطح سیب دار؟
کی‌ برد؟
نمی دانم این کِیسِ خوب را کی برد؟
چت
از چت‌روم اخراج شد! بلد نبود به زبان رومی چت کند.
عینک دودی
عینک دودی‌ام را شکستم. از بس سیاه‌نمایی می‌کرد.

کاریکاتوری که با کلمات شکل می‌گیرد؛ این فرم نسبتا تازه‌ای در طنز است که مورد استقبال طنزنویسان و مخاطبانشان قرار گرفته است. به خصوص که روزگار ما، روزگار سرعت است و می‌نیمالیزم، بر تمامی قالب‌های هنری سایه انداخته است

از مجموعه کاریکلماتورهای سیدامیر سادات‌موسوی



 
نوشته شده توسط : سبحان |  یکشنبه 91 آبان 7  ساعت 9:33 صبح 
لطفا توجه کنید : نگاه به نامحرم چه ها که نمی کند!!!!

حضرت آیت الله جاودان : اثر نگاه به نامحرم

نگاه به نامحرم فیض و توفیق گریه بر امام حسین (ع) را از شما می­گیرد. حتی در آنجا هم که حرام نیست همین اتفاق میفتد. مثل نگاه اتفاقی، که حرام نیست. من یکدفعه چشمم افتاد، سر بلند کردم یکدفعه یک کسی جلویم بود. این عیب ندارد اما به نماز شبت لطمه می­زند.
 به گریه بر امام حسینت لطمه می­زند.
 به نمازی که می­خوانی لطمه می­زند.
 یعنی حواس آدم در نماز پرت می­شود.


 
نوشته شده توسط : سبحان |  سه شنبه 91 مهر 11  ساعت 3:14 عصر 

عبدالله بن ابی یعفور می گوید :

خدمت امام صادق (ع) عرض کردم : من تماس زیادی با مردم دارم و بسیار تعجب می کنم از کسانی که اهل ولایت شما نیستند و خود را پیرو فلان و فلان می دانند ، اما امانتدار ، راستگو و اهل وفای به عهد می باشند ؛ و در مقابل کسانی هستند که ولایت شما را پذیرفته اند ، اما آن امانتداری و راستگویی و وفای به عهد را ندارند . چگونه چنین است ؟

وقتی این سخن را حضرت صادق (ع) شنیدند ، راست نشسته و مانند انسان خشمگینی رو به من کردند .  

سپس فرمودند :

لا دین لمن دان الله بولایه امام جائر لیس من الله و لا عتب علی من دان بولایه امام عادل من الله.

کسی که خدا را به پیروی از امام ستمگری که منصوب از طرف خدا نیست ، دینداری کند ، دین ندارد. و کسی که با قبول ولایت امام عادل منصوب از طرف خدا ، دینداری کند ، قابل سرزنش کردن نیست.

(ابن ابی یعفور می گوید   : ) عرض کردم : آنها دین ندارند و اینها هم قابل سرزنش کردن نیستند ؟! فرمود بلی ! آنها دین ندارند و اینها هم قابل سرزنش نیستند . سپس فرمود :

الا تسمع لقول الله عزوجل ...

آیا فرموده خدای عزوجل را نمی شنوی : ( خداوند ولی کسانی است که ایمان آورده اند ؛ آنها را از تاریکی ها به سوی نور و روشنایی خارج می سازد .) ؟! منظور خارج کردن از تاریکی های گناهان به سوی روشنایی توبه و مغفرت است و علت آن قبول ولایت پیشوایان عادل منصوب از جانب خداست. و نیز فرمود ( آنها که کافر شدند ، سرپرست ایشان طاغوت است ؛ آنها را از روشنایی خارج و به تاریکی ها وارد می سازند .) مقصود این است که آنها نور اسلام را دارا بودند ، اما چون ولایت پیشوای ستمگری را که منصوب از جانب خدا نیست پذیرفتند ، به خاطر همین قبول ولایت ، از نور اسلام خارج شدند و به تاریکیهای کفر وارد گردیدند . آنگاه خداوند هم برای ایشان ، همراهی با کافران را در آتش واجب گردانید .

چنانکه می فرماید : (فاولئک اصحاب النار هم فیها خالدون ) آنها اهل آتش هستند که همیشه در آن باقی خواهند بود.

اصول کافی ، کتاب الحجه ، باب فیمن دان اله عزوجل بغیر امام من الله جل جلاله ، ح 3.

در این حدیث صریحا به بی دینی منکرین ولایت هر چند که کارهای خوب هم داشته باشند ، اشاره شده است و در مقابل تصریح شده است که اهل ولایت ائمه علیهم السلام به خاطر کارهای نادرست خود قابل سرزنش نیستند . یعنی شخصیت دینی آنان ارزش خود را از دست نمی دهد و اگر کارها و صفات نکوهیده ای داشته باشند ، فقط اعمال و خصایل را باید تخطئه کرد و نادرست دانست و خود آنها تا وقتی  اقرار به ولایت اهل بیت علیهم السلام دارند ، قابل سرزنش نمی باشند.

 



 
نوشته شده توسط : سبحان |  چهارشنبه 91 شهریور 22  ساعت 4:5 عصر 

حاج اصغر شروع می کند؛ با لحنی که هم می خواهد شفقتی پدرانه را القا کند و هم بر غرور جریحه دار شده اش، مرحمی بزرگتر از اصل زخم بگذارد ؛که این دومی به کلامش رنگی از تکبر اغراق شده می بخشد :

پسر جون ! می دونم کار کجایی !

برو بهشون بگو اگر حرمت مجلس آقا ماشاالله نبود، نشونشون می دادم که شکستن حرمت آقا ، توئونش چقدر سنگینه!

بگو ! حاج اصغر گفت : کور خوندین ! اینجوریا نیست که آقا اگه اینجا نیاد، یه دربست بگیره بره حسینیه حاج اکبر آقا.

اونایی که آهنگ نوحه هاشونو از شعرهای ترکیه کپ می زنن، اونایی که به جای اشعار نیر و سوخته و عمان و محتشم با ابراهیم تاتلیس حال می کنن، اونایی که با ریتم پاپ، دم حسین حسین می گیرن، بایدم مخالف ظهور آقا باشن، بایدم راه ظهور آقا رو سد کنن، بایدم آقا نیا ! آقا نیا ! بگن. د اگه آقا بیان اول از همه این جوازای تقلبی رو باطل می کنن.

از قول من بهشون بگو:  به کوری چشم اونام شده ، آقا می آد.

بدجوری ام می آد. آقا همچین ظهور می کنه که موتور اونا در دم پیاده می شه. انقدی که فرصت نمی کنن دو خط شعر واسه مراسم ظهور راست و ریس کنن . اون موقع معلوم می شه، کی منتظر ظهور بوده، کی نبوده.

اون موقع معلوم می شه، کی این عجل علی ظهورک رو از اعماق وجودش می گفته ، کی فقط لقلقه زبونش بوده .

بگو حاج اصغر گفت : اون موقع دیره واسه متنبه شدن و برگشتن و توبه کردن. از ما گفتن . عزت زیاد !

-------------------------------

متن بالا گوشه ای از کتاب « کمی دیرتر » سید مهدی شجاعی بود که بطور اتفاقی در یک مهمونی خانوادگی بهش برخوردم و خیلی زود اونو خوندم  ، راست و حسینی بخواهید بدونید ، کتاب رو پسندیدم و با خودم گفتم که بی انصافیه که اون رو به رفقا معرفی نکنم.

"کمی دیرتر" عنوان کتابی است در قالب رمان و در 267 صفحه به تحریر در آمده است و جامعه امروزی و تمامی مدعیان انتظار حضرت ولی عصر (عج) را توصیف می‌کند و آنها را در مرحله ی عمل مقابل تمام شعارهایشان قرار می‌دهد؛ افرادی از همه‌ی اقشار و اصناف جامعه.به نظر می‌رسد شجاعی با آوردن آیه  20 سوره یس در ابتدای کتاب (و از دور دست ترین نقطه شهر مردی شتابان آمد و گفت: آی ملت! از رسولان پیروی کنید.) قصد داشته به خوانندگان اینگونه بفهماند که کتاب من مانند همان مردی است که شما را به پیروی از رسولان الهی دعوت می‌کند.

 در مورد کتاب بیشتر بدونید



 
نوشته شده توسط : سبحان |  چهارشنبه 91 شهریور 15  ساعت 11:39 عصر 

سلام ، تازه از مشهد برگشتم و هنوز فرصت نشده برای نوشتن سراغ وبلاگ برم ، حرف های زیادی هست که سعی می کنم با به روز کردن به موقع اون  های رو با شما در میون بزارم 

فعلا صلواتی به  امام رئوف هدیه کنید تا بعد.

*******

 

اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی  و حُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ.

ترجمه:خدایا  رحمت فرست بر علی بن موسی الرضا امام با تقوا و پاک و حجت تو بر هر که روی زمین است و هر که زیر خاک، رحمت بسیار و تمام با برکت و پیوسته و پیاپی و دنبال هم چنان بهترین رحمتی که بر یکی از اولیائت فرستادی.

 



 
نوشته شده توسط : سبحان |  چهارشنبه 91 شهریور 8  ساعت 12:30 عصر 

السلام علیک یا امیرالمومنین (ع)

در این شبها ما رو از دعای خیر فراموش نکنید



 
نوشته شده توسط : سبحان |  سه شنبه 91 مرداد 17  ساعت 10:28 عصر 

واقعا ما چرا اینقدر زود از مشکلات شکایت می کنیم!

این حکایت رو بخونید !

لقمان در آغاز، برده ی خواجه ای توانگر و خوش قلب بود. ارباب او در عین جاه و جلال و ثروت و مکنت دچار شخصیتی ضعیف و در برابر ناملایمات زندگی بسیار رنجور بود و با اندک سختی زبان به ناله و گلایه می گشود، این امر لقمان را می آزرد اما راه چاره ای به نظر او نمی رسید، زیرا بیم آن داشت که با اظهار این معنی، غرور خواجه جریحه دار شود و با او راه عناد پیش گیرد. روزگاری دراز وضع بدین منوال گذشت تا روزی یکی از دوستان خواجه خربزه ای به رسم هدیه و نوبر برای او فرستاد. خواجه تحت تأثیر خصائل ویژه لقمان، خربزه را قطعه قطعه نمود به لقمان تعارف کرد و لقمان با روی گشاده و اظهار تشکر آنها را تناول کرد تا به قطعه آخر رسید، در این هنگام ....

خواجه قطعه آخر را خود به دهان برد و متوجه شد که خربزه به شدت تلخ است. سپس با تعجب زیاد رو به لقمان کرد و گفت: چگونه چنین خربزه تلخی را خوردی و لب به اعتراض نگشودی؟ لقمان که دریافت زمان تهذیب و تأدیب خواجه فرا رسیده است، به آرامی و با احتیاط گفت: واضح است که من تلخی و ناگواری این میوه را به خوبی احساس کردم اما سالهای متمادی من از دست پر برکت شما، لقمه های شیرین و گوارا را گرفته ام، سزاوار نبود که با دریافت اولین لقمه ناگوار، شکوه و شکایت آغاز کنم.

 خواجه از این برخورد، درس عبرت گرفت و به ضعف و زبونی خود در برابر ناملایمات پی برد و در اصلاح نفس و تهذیب و تقویت روح خود همت گماشت و خود را به صبر و شکیبایی بیاراست.

******************

نشد زودتر از این ماه رمضان رو تبریک بگم ... حالا با این فراز دعای شریف ابوحمزه ، وبلاگ رو رمضانی می کنم ، رفقا ما رو از دعا در این شبهای استثنایی فراموش نکنید.

اى مولاى من هنگامى که گناهانم را مشاهده مى کنم هراسان شوم و چون بزرگوارى تو را بینم به طمع افتم . خدایا اگر بگذرى بهترین مهرورزى و اگر عذاب کنى ستم نکرده اى ، دلیل و بهانه من اى خدا در اینکه دلیرى کنم در سؤ ال کردن از تو با اینکه رفتارم خوشایند تو نیست همان جود و کرم تو است و ذخیره من در سختیم با بى شرمى من همان راءفت و مهربانى تو است و براستى امیدوارم که نومید مکنى میان این وآ ن آروزیم را پس امیدم را صورت عمل ده و دعایم را شنیده گیر اى بهترین کسى که خوانندگان بخوانندش و برتر کسى که امیدواران بدو امید دارند.

اذا رَاَیتُ مَوْلای ذُنوُبی فَزِعْتُ وَاِذا رَاَیتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَاِنْ عَفَوْتَ فَخَیرُ راحِم وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَیرُ ظالِم حُجَّتی یا اَللهُ فی جُرْاَتی عَلی مَسْئَلَتِکَ مَعَ اِتْیانی ما تَکْرَهُ جُودُکَ وَکَرَمُکَ وَعُدَّتی فی شِدَّتی مَعَ قِلَّةِ حَیائی رَاْفَتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخیبَ بَینَ ذَینِ وَذَینِ مُنْیتی فَحَقِّقْ رَجآئی وَاسْمَعْ دُعآئی یا خَیرَ مَنْ دَعاهُ داع وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج

فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی


 
نوشته شده توسط : سبحان |  جمعه 91 مرداد 6  ساعت 6:12 عصر 
<   <<   6   7   8   9   10   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
تقصیر جمعه هاست ...
سخت گیری در حفظ بیت المال
روند رشد اشرافیت و رفاه طلبی
اینجا هیچ چیز متعارف نیست؟!!!
تبرک است ...
هزار نفر از ما بمیرد، هیچ خبرى نمى‏ شود!
سلوک ذیل سیاست
دانلود فیلم شناخت سی امین جشنواره فیلم فجر
از اهل معصیت مى‏ شدید یا اهل عبادت؟
انسان انقلاب اسلامی
[عناوین آرشیوشده]