سر آن ندارد امشب که برآید آفتابی, چه خیالها گذر کرد و گذر نکرد خوابی. از احوال ما اگر جویا باشید ، ملالی نیست جز دوری از شهدا
نوشته شده توسط : سبحان |
سه شنبه 93 دی 23 ساعت 10:38 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
چه می شد از شب تنهایی من نور رد می شد مسیر خانه ام از کوچه ی سرشور رد می شد چه می شد بودم آن روزی که مولایم ز نیشابور رد می شد به این ها زیر باران فکر می کردم خیابان در خیابان فکر می کردم،تصور کن دلم رفت و دلم برگشت،دلم باهر قدم برگشت در این حال و هوا ناگاه سرم سمت حرم برگشت به من باب الجواد آغوش بازش را نشان می داد و گنبد روی دوش پنجره فولاد،دستش را تکان می داد حرم لبریز زائر ها،مسافرها،مجاورها یکی درحال رفت یکی در حال برگشت است رسیدم گوشه ی ایوان،دقیقا ساعت هشت است گروهی آذری ها و گروهی از شمالی ها یکی از پای قالی و یکی از بین شالی ها یکی درآفتاب داغ شالی کار می کرده یکی یک سال پای دار قالی کار می کرده و حالا هر کدام آرام زبان وا کرده در این ازدحام آرام ببین این دست پینه بسته را آقا ببین این شانه های خسته را آقا به بی خوابی دو چشم خویش را مجبور کردم من به زحمت پول مشهد آمدن را جور کردم من نشستم تا بگیرم دامن ایوان طلایی را به سمتت باز کردم دست خالی گدایی را بده آقا جواب پیرمردی روستایی را. کنار حوض گوهر شاد وقتی حرف آب آمد دو سه بیتی که خواندم برلبم جانم رباب آمد زیارت آخرش شد اول روضه ،سفر کردم به سمت مقتل روضه حسین آمد، به هم گفتند که شمشیر آورده ولی نه روی دستش کودک بی شیر آورده از این سو یک نفر نیزه،یک نفر شمشیر ،آن هم تیر آورده میان نیزه ها،شمشیره ها،از میان تیرها،تیر سه شعبه دست بالاکرد دهان چله را وا کرد،خودش را در میان دندان کمان جا کرد سفیدی گلو را تاکه پیدا کرد،چنان خود را کشید و داد پیچ و تاب یک لحظه که تا پرتاب شد کودک پرید از خواب یک لحظه می دهد به خود عذاب زیاد،می رود زیر آفتاب زیاد نگذاشت تا که شیر دهد به عزیز دلش،رباب.
نوشته شده توسط : سبحان |
سه شنبه 93 دی 2 ساعت 2:56 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
از آسمان منادی ماتم رسیده است فبک علی الحسین… محرّم رسیده است از آسمان ببار که دلها گرفته است خون گریه کن که قافله ی غم رسیده است
نوشته شده توسط : سبحان |
جمعه 93 آبان 2 ساعت 6:28 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
آقا سعید رو نزدیک هفت هشت سالی هست که می شناسم ، یکی از رفقای خیلی خوب دوران دانشجویی بود و چند سالی می شه که به کسوت معلمی در اومده و در یکی از دبیرستان های شیراز مشغول تدریسه .آقا سعید هنوز هم دغدغه های تربیتی و فرهنگی خودش رو حفظ کرده و مدام به دنبال ایجاد تغییر در محیط اطراف خودشه و حقا و انصافا باید اعتراف کنم که اخلاص و دلسوزی زیادی برای اطرافیان خودش داره. دیشب بعد از چند وقت که ازش خبری نداشتم باهام تماس گرفت و بعد از کلی خوش و بش و احوال پرسی و سراغ گرفتن از بر و بچه های قدیمی گفت : مجموعه فرهنگی شما توانایی این رو داره که یه جوون دبیرستانی رو که کلا با دین و نماز و مسجد بیگانه است به راه بیاره ؟ مثل همیشه سعی کردم با داستان سرایی و توضیح در مورد اینکه مجموعه های فرهنگی کوچیک و بزرگ هر کدام بخشی از رسالت و وظائف تربیتی رو در چهارچوب انقلاب اسلامی به دوش می کشن و قرار نیست همه مجموعه ها یک کارکرد و وظیفه یکسان رو برای خودشون انتخاب کنند، مشغول توجیه شدم. بعد از اینکه صحبت هام با آقا سعید تمام شد کمی به فکر فرو رفتم و راستش رو بخواهید به ساده انگاری رفیق شفیق خودم خندیدم ، با خودم گفتم نگاه یک معلم دبیرستانی به مقوله تحول انفسی و فرهنگی نباید یک نگاه مکانیزه و سیستماتیک باشه ،با خودم گفتم نمیشه که ما یه سیستم تعریف کنیم که مثلا ورودی های اون آدم های بی دین باشن و خروجی های اون، عباد الرحمان. اصلا نگاه سیستمی به مباحث تربیتی و فرهنگی ذاتا با اشکالات عدیده ای مواجه است.کار فرهنگی یک کار زمان بره ، حتی در بعضی ازحوزه ها احتیاج هست یک نسل بگذره . در حالیکه روی تخت خواب اتاقم دراز کشیده بودم و غرق در این نظریه پردازی ها بودم. چشمم به قاب سبز رنگ وکوچیک گوشه اتاق گره خورد و رشته افکارم پاره شد ، از جا پریدم و رو به ضریح طلایی رنگی که توی قاب جلوه نمایی می کرد گفتم : السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا (ع) آره آقا، هیچ سیستم فرهنگی و تربیتی مثل حرم شما نیست ، آره می شه غرق گناه و بی خدایی وارد حریم شما شد و پاک و بی گناه و غرق بندگی از درب دیگه حرم خارج شد . اصلا حرم شما کاتالیزوره ارتباط با خداست و ارتباط با معبود و خالق رو سهل و آسون می کنه و حتی میشه راه صد ساله رو یک شبه طی کرد. آره میشه ! میشه با کوله باری از شرمندگی و حسرت فرصت های از دست رفته بیایی و رو به گنبد بایستی و آسمونی بشی . آره میشه ! میشه خستگی و کلافگی یک سال رو بیاری پشت درب باب الجواد(ع) همه رو جا بزاری و سبک بال مثل کبوترهای حرم به سمت گنبد پر بکشی و تمثیل همه خوبی های عالم رو طواف کنی . آره میشه ! میشه سرت رو روی دیوارهای حرم تکیه بدهی و مهربونی امام رئوف رو با همه وجودت بچشی و لذت ببری. آره رفقا دستگاه امام رضا (ع) همه جور ورودی داره ، اما خروجی های این دستگاه حداقل توی یک ویژگی مشترک هستند ، همه آدما با هر وضعیتی که وارد حرم میشن سر آخر راضی از حرم بیرون میرن و سرشار از عشق به خدا و امام رضا (ع) ادامه حیات میدن. آقا جان میلادت مبارک. صاحب حرم دعا کن من در حرم بمیرم
نوشته شده توسط : سبحان |
شنبه 93 شهریور 15 ساعت 6:23 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
مرور خاطرات گذشته بعضی وقت ها آدم رو سر ذوق میاره ، سیزدهم آذر ماه 1382 یه جلسه ای با جناب دکتر تلوری در دانشگاه تهران داشتیم که اون روزها ازش با عنوان جلسات انگیزشی یاد می کردیم ، یادش بخیر، دکتر اون روز یه حال اساسی از رفقای عافیت طلب گرفت .این روزها هم هنوز وقتی به این جملات نگاه می کنم می بینم که به راحتی نمیشه از کنارش گذشت!!! یازده سال گذشته اما این سوال هنوز تازه تازس ،آرمان گرایی یا واقع گرایی ؟ مرور بخش هایی از سخنرانی یازده سال پیش دکتر تلوری : در واقع انسان مؤمن انسان زیرک و کیس است زمانی که مشکلی ایجاد میشود سرش را پایین نمیاندازد با این مشکلات کشتی بگیرد. سرش را بالا میکند ارتباط با خدایی پیدا میکند که حل امور به دست اوست. «ان الله بالغ امره» ناراحت نباشید خدا برای هر چیزی یک حد و اندازهای قرار داده است. و در اینجا مبحث رابطة آرمانگرایی و واقعگرایی مطرح میشود که ما باید در زندگی آرمانگرا باشیم یا واقعگرا ؟ من هنوز خیل عظیم وظایف شیعه را نگفتهام دیدم یک عدهای برایشان شبهه ایجاد شده است و مجبورم که این بحث را اینجا بگویم اگر عالم تشیع تحت تأثیر انسان هایی مثل امام از آن نفسی که گریبان گیرش شدهاند خارج شوند ، هیچکدام از اینها شعار نیست به شرط اینکه خودشان را باور کنند. اگر ما آرمان گرا باشیم توجه به واقعیات نکنیم، دچار شعار میشویم در سرزمین هایی که هیچ دشمنی نیست شروع میکنیم به جنگیدن، خیالپرداز میشویم و سخت دچار افراط و تعصب بیجا میشویم و اگر واقعگرا باشیم به دور از آرمانها ، به تدریج دچار انحطاط و انحراف میشویم مسیر دیگری را طی می کنیم به تدریج عمل زده میشویم و یا راکد میمانیم. رابطة آرمانگرایی و واقعگرایی باید اینگونه طراحی شود آن هم با این مقدمه که اکثر شما که اینجا هستید جوان هستید جوانی هم سن آرمانگرایی است ما میخواهیم همین فردا آقا ظهور کند و ما همان 313 نفر باشیم و این خود منشأ رشد و طهارت ما است. آرمانگرایی خود موجب طهارت ما میشود انسان اگر آرمانگرا باشد اسیر ذلت واقع نخواهد شد. برای همین است که وقتی سن ما بالاتر میرود مسئولیت ها را ترک میکنیم و یا وقتی ازدواج میکنیم مسئولیت ها را ترک میکنیم واین پدیدة عجیبی است یعنی این نوع انسان ها عمق پیدا نکردهاند خیلی سطحی هستند ، حالا ممکن است حجم و کیفیت آنها فرق کند اما از مجموعه و مسئولیت خارج شدن، درست نیست . زیرا واقعیات انسان را از آرمان دور میکند و خارج میسازد یک زن و شوهری مثل حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) تا آخرین لحظات قربانی آرمانها شدند حضرت پیامبر(ص) و حضرت خدیجه نیز همین طور. این گونه نیست که ازدواج انسان را از آرمانها دور کند بلکه باید برای رسیدن به آرمانها تلاش بیشتری بکند باید تصور روشنتری از آرمانها در او به وجود بیاورد ، نه اینکه یک خط بطلان بر آنها بکشد.بنابراین انسان در مرحلة اندیشه صد در صد باید آرمانگرا باشد. تا آخرین لحظات وجودش از هیچ یک از آرمانهای جوانیاش و آرمان های دینیاش نباید پایش را عقب بکشد اما در عرصة عمل باید فراست و زیرکی مؤمن آشکار شود که مؤمن اولا همة واقعیت ها را میشناسد ، ثانیاً طراحی از واقعیت ها میکند تا حداکثر آنها را به آرمانهایش نزدیک کند . توجه کنید واقعیات را به آرمانها نزدیک میکند نه آرمانها را به واقعیات. از واقعیتها باید هزینه کند برای آرمانها «وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ » جهاد با مال و نفس همین جا معنا پیدا میکند اما اگر از آرمانها شروع کنیم به هزینه کردن چنین جلساتی هم نیاز نخواهد شد شما فرض کنید در زمان جنگ برادران شما میخواستند مطابق واقعیت ها عمل کنند به دور از آرمانها. اصلاً صحنه ی جهاد و شهادت به وجود نمیآمد. داستان شهدای هویزه همین بود. همة آنها میدانستند که شهید میشوند اینها احتمال حیات نمیدادند اگر علاقه داشتند پیروزی حاصل نمیشد. جالب این است که داستان هویزه تکرار داستان عاشورا بود واقعیات عاشورا این بود که میگفتند مگر میتوانید در مقابل این لشکر مقاومت کنید آن هم در آن محاصره اما امام چون آرمانگرا بود این جنگ را به جان خرید.
نوشته شده توسط : سبحان |
چهارشنبه 93 شهریور 5 ساعت 1:27 صبح
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
شهید عبدالصمد امام پناه: مسلمانان دو قبله دارند؛ کعبه برای عبادت، قدس برای شهادت. این روزها دیدن تصاویر دردناک غزه آرام قرار رو ازمون گرفته. یا صاحب الزمان (عج) الغوث الامان اینجا غزه (اثر مستندی از مسعود فراستی)
نوشته شده توسط : سبحان |
جمعه 93 مرداد 10 ساعت 6:12 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
گاهی خواب روزه دار عبادت نیست ، خیانت است !!! هیس! مسلمین خوابیده اند!!
نوشته شده توسط : سبحان |
شنبه 93 مرداد 4 ساعت 11:52 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
آنچه درپی می آید، گزیده ای است از بازخوانی هشدارهای ولی امر مسلمین به سران و دولت های عرب در سال های اخیر است.این بیانات به خوبی شرایط سران عرب منطقه را تصویر کرده است. از سرنوشت صدام عبرت بگیرید دنیاى سیاست جهانى، دنیاى بى تقوائى است. بى تقوائى موجب شده است که مستکبران عالم حتى به دوستان خودشان هم وفا نکنند. دیدید بر سر صدام ملعونِ روسیاه چه آوردند؟ تا وقتى به او احتیاج داشتند، او را تقویت کردند. همین آمریکائى هادر دوران جنگ تحمیلىِ بر ما، آنچه توانستند به صدام حسین کمک کردند و پشتیبانى دادند. از نقشه ى هوائى و اطلاعات جاسوسى تا کمک تسلیحاتى، تا تقویت روحى، تا وادار کردن وابستگانِ به خود به پشتیبانى مالى، همه جور؛ چون به او احتیاج داشتند، امیدوار بودند او بتواند خدشه اى بر چهره ى پرقدرت و مغرور ملت ایران وارد کند. وقتى مأیوس شدند، تاریخ مصرفش تمام شد، به آن شکلى که دیدید او را درآوردند، منافع خودشان را جور دیگرى دنبال کردند؛ این براى کسانى که حُسن ظن و امید به این ابرقدرتهاى بى تقوا و ناپرهیزگار دارند، درس عبرت است. 12/2/1387 چه جوابی در برابر رسول الله دارید؟ مصیبت این حادثه ی هولناک برای هر مسلمان بلکه برای هر انسان با وِجدان و با شرف در هر نقطه ی جهان بسی گران و کوبنده است، ولی مصیبت بزرگتر سکوت تشویق آمیز برخی دولت های عربی و مدّعی مسلمانی است. چه مصیبتی از این بالاتر که دولت های مسلمان که باید در برابر رژیم غاصب و کافر و محارب، از مردم مظلوم غزه حمایت می کردند، رفتاری پیشه کنند که مقامات جنایتکار صهیونیست، گستاخانه آن ها را هماهنگ و موافق با این فاجعه آفرینیِ بزرگ معرفی کنند؟ سران این کشورها چه جوابی در برابر رسول الله صلی الله علیه و آله خواهند داشت؟ چه جوابی به ملت های خود که یقیناً عزادار این فاجعه اند خواهند داد؟ به یقین امروز دل مردم مصر و اردن و سایر کشورهای اسلامی از این کشتار، پس از آن محاصره ی طولانی غذایی و دارویی لبالب از خون است. پیام درباره قتل عام مردم مظلوم غزه8/10/87 سرنوشت خیانتکاران عرب خیانتکاران عرب هم بدانند که سرنوشت آنان بهتر از یهودیان جنگ احزاب نخواهد بود که خداوند فرمود: "و اَنزَلَ الَّذین ظَاهَرُوهُم مِن اَهلِ الکِتَاب وَ مِن صَیَاصِیِهم ..." ملتها با مردم و مجاهدان غزه اند. هر دولتی که بر خلاف این عمل کند فاصله ی خود و ملّتش را عمیق تر میکند و سرنوشت چنین دولتهایی معلوم است. آنها نیز اگر به فکر زندگی و آبروی خودند باید سخن امیرالمؤمنین علیه السلام را به یاد آورند که فرمود: "المَوتُ فی حَیاتِکُم مَقهورین وَ الحَیاةُ فی مَوتِکم قاهِرین". پیام به اسماعیل هنیّه نخست وزیر دولت قانونی حماس 1387/10/27 عاقبت دولت های ذلیل، مطیع و وابسته هر کس در دنیاى اسلام، امروز قضیه ى غزه را یک قضیه ى منطقه اى و شخصى و محلى بداند، دچار همان خواب خرگوشى اى است که پدر ملتها را تا حالا درآورده است. نه، این قضیه ى غزه، فقط قضیه ى غزه نیست؛ قضیه ى منطقه است. فعلاً آنجا نقطه ى ضعیفتر است، تهاجم را از آنجا شروع کردند و اگر موفق شدند، دست از سر منطقه بر نمیدارند. دولتهاى کشورهاى مسلمانى که حول و حوش آن منطقه هستند و کمکى که باید بکنند و میتوانند بکنند، نمیکنند، دارند اشتباه میکنند؛ اشتباه میکنند. هر چه در این منطقه میخ اسرائیل بیشتر فرو برود، تسلط استکبار بیشتر بشود، بدبختى این دولتها و ضعف و ذلت این دولتها بیشتر خواهد شد. چرا ملتفت نیستند؟ و دولتها، ملتها را هم دنبال خودشان به ذلت میکشانند. یک دولت ذلیل و مطیع و وابسته، یک ملت را مطیع و ذلیل و وابسته میکند. این است که ملتها باید به خود بیایند. بیانات در دیدار مردم قم 1387/10/19 دولت های عرب امتحان بسیار بدى دادند همه ى دولتها در مقابل فلسطین مسئول هستند؛ چه دولتهاى مسلمان، چه دولتهاى غیر مسلمان. هر دولتى که ادعاى طرفدارى از انسانیت را دارد، مسئول است؛ منتها وظیفه ى مسلمانها وظیفه ى سنگین ترى است. دولتهاى اسلامى موظفند و باید به این وظیفه عمل بکنند و هر دولتى که به وظیفه ى خود در قضیه ى فلسطین عمل نکند، لطمه ى آن را خواهد دید؛ چون ملتها بیدار شدند و از دولتها مطالبه میکنند و دولتها مجبورند نسبت به این قضیه تن بدهند و تسلیم بشوند... بسیارى از دولتهاى عرب، در قضیه ى غزه و قبل از او در قضایاى دیگر، امتحان بسیار بدى دادند. هر وقت صحبت مسئله ى فلسطین شد، هى گفتند مسئله ى فلسطین مسئله ى عربى است! آن وقتى که وقت عمل آمد، مسئله ى فلسطین بکلى از همه ى معادلاتشان حذف شد و به جاى اینکه به فلسطین کمک کنند، به فلسطینى کمک کنند، به برادر عرب خودشان کمک کنند - اگر به اسلام هم عقیده ندارند، اقلاً به عربیت خودشان پابند باشند - همه از میدان عقب کشیدند! بسیار امتحان بدى دادند. اینها هم در تاریخ خواهد ماند. و این سزاها و جزاها مربوط به آخرت فقط نیست، در دنیا هم اینجور است. همچنانى که نصرت خداوند نسبت به شماها که دارید مبارزه میکنید، مال آنجا نیست. بیانات در دیدار شرکت کنندگان همایش غزه 1388/12/8 آزمون دولت های عرب دولتهای عربی در معرض آزمونی دشوار قرار گرفته اند. ملتهای بیدار عرب از آنان اقدامی قاطع و جازم مطالبه میکنند. کنفرانس اسلامی و اتحادیه ی عرب نباید به کمتر از برداشتن کامل محاصره ی غزه و توقف کامل دست اندازی به خانه ها و سرزمینهای فلسطینی در کرانه ی غربی و محاکمه ی جنایتکارانی چون نتانیاهو و ایهود باراک، قانع شوند. پیام در پی جنایت دریایی رژیم صهیونیستی در سواحل غزه 1389/3/11 دروازه ی آمریکا به روی شما بسته است! آمریکائى ها به خاطر این نوکرى [به حسنی مبارک] پاداش هم ندادند. امروز هم به او پاداش نمیدهند. امروز هم هر ساعتى که او از مصر فرار کند و خارج بشود - به امید خدا - مطمئن باشد که اولین دروازه اى که به روى او بسته خواهد بود، دروازه هاى آمریکاست؛ راهش نمیدهند؛ همچنان که بن على را راه ندادند، همچنان که محمدرضا را راه ندادند. اینها اینجورى اند. این کسانى که دلشان براى دوستى آمریکا و رفاقت با آمریکا و اطاعت از آمریکا میتپد، این نمونه ها را ببینند. اینها مثل شیطانند. در دعاى صحیفه ى سجادیه میفرماید شیطان وقتى که من را دچار میکند، بعد نگاه میکند آن طرف - به تعبیر بنده - به من میخندد، به من پشت میکند، اعتنائى نمیکند. اینها اینجورند. آمریکائى ها به وسیله ى این افراد حقیر و ضعیف، دنبال منافع خودشانند. بیانات در خطبه های نماز جمعه تهران 1389/11/15 عاقبت دیکتاتورهای تاریخ مصرف دار آنچه که تا امروز در مورد این کشورها و دیگر کشورها همواره در رفتار آمریکائى ها دیده شده، پشتیبانى از دیکتاتورها بوده است. از حسنى مبارک تا آخرین لحظه اى که میشد دفاع کنند، دفاع کردند؛ بعد دیدند دیگر نمیشود، آن وقت انداختنش دور! این هم یک درس عبرتى است براى سردمداران وابسته ى به آمریکا که بدانند آن وقتى که دیگر تاریخ مصرف خود را طى کنند و فایده شان را از دست بدهند، اینها مثل یک پارچه ى کهنه اى آنها را دور مى اندازند و به آنها اعتنائى نمیکنند! اما اینها تا آخرین لحظه از دیکتاتور دفاع و حمایت کردند. بیانات در حرم مطهر رضوی 1390/1/1 عاقبت اشتباه سعودی نفرت ملت منطقه است به نظر ما دولت سعودى اشتباه کرد، نباید این کار را میکرد؛ خودش را در منطقه منفور میکند. خب، آمریکائى ها هزاران کیلومتر با اینجا فاصله دارند؛ اگر منفور هم بشوند، ممکن است برایشان آنقدر اهمیت نداشته باشد؛ لیکن سعودى در این منطقه دارد زندگى میکند؛ ملتها از او متنفر باشند، مبغوض ملتها باشد، برایش خیلى خسارت سنگینى است. آنها اشتباه کردند این کار را کردند. هر کس دیگر هم این کار را بکند، اشتباه کرده. بیانات در حرم مطهر رضوی 1390/1/1 با وحشی گری عقده های مردم را غلیظ تر می کنید ما نظرمان را صریح گفته ایم؛ ما از اخم قدرتهاى پوشالى دنیا هرگز نترسیدیم، ملاحظه نکردیم و نخواهیم کرد. ما حرف حق و موضع حق را صریح بیان میکنیم. موضع حق این است که مردم بحرین حق دارند؛ معترضند، اعتراضشان هم بجاست. با هر انسان صاحب بینشى در دنیا میخواهید این را در میان بگذارید، وضعشان را بگوئید، نوع حکومت کردن به این مردم مظلوم را بگوئید، نوع کارى که حکامِ آنجا در استفاده ى از این کشور کوچک کردند، تشریح کنید، تا بینید دستگاه حاکم را محکوم میکنند یا محکوم نمیکنند. اشتباه میکنند با مردم مواجه میشوند؛ فایده اى ندارد. خب، ممکن است شما یک فشارى بیاورید، وحشیگرى اى بکنید، یک چند صباحى یک آتشى را خاموش کنید؛ لیکن خاموش نخواهد شد، روزبه روز عقده هاى مردم را بیشتر و غیظ آنها را شدیدتر خواهید کرد. یک وقت آنچنان زمام کار از دستتان در خواهد رفت که دیگر هیچ جورى نشود بخیه زد. اشتباه میکنند؛ هم آنها اشتباه میکنند، هم آن کسانى که از خارج از بحرین نیرو وارد میکنند، بشدت در اشتباهند؛ خیال میکنند با این حرفها میشود حرکت یک ملت را از بین برد. بیانات در جمع مردم استان فارس 1390/2/3
نوشته شده توسط : سبحان |
دوشنبه 93 تیر 30 ساعت 11:52 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
در دعای افتتاح جمله جالبی هست ، میخوانیم : الذی بعد فلا یری ، و قرب فشهد النجوی . در این جمله خدا چنین توصیف شده است : " آن کسی که دور است و در نتیجه دیده نمیشود ، و نزدیک است و در نتیجه نجواها و سخنان بیخ گوشی را گواه است " . در حقیقت ، ما از او دوریم ولی او به ما نزدیک است . معماست ، چگونه ممکن است دو چیز نسبت به هم از لحاظ قرب و بعد دو نسبت مختلف داشته باشند ؟ بلی ، در اینجا چنین است ، خداوند به اشیاء نزدیک است ولی اشیاء به خداوند نزدیک نیستند ، یعنی با نسبتهای مختلف دور یا نزدیکند نکته جالبی که در این جمله هست این است که وقتی خدا را به دوری توصیف میکند صفتی از صفات مخلوقات را شاهد آن ذکر میکند و آن دیدن است : " کسی نمیتواند او را ببیند " و زمانی که خدا را به قرب توصیف میکند صفتی از صفات خدا را دلیل آن میآورد و آن حضور و آگاهی خداست . آنجا که سخن از کار ماست ، خدا را به دوری نسبت میدهیم و آنجا که سخن از کار او است صفت قرب را به او نسبت میدهیم . سعدی نیکو آورده است : یار نزدیک تر از من به من است و این عجب تر که من از وی دورم چه کنم با که توان گفت که دوست در کنار من و من مهجورم بخشی از کتاب عدل الهی شهید مرتضی مطهری
نوشته شده توسط : سبحان |
پنج شنبه 93 تیر 19 ساعت 1:36 صبح
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
نوشته شده توسط : سبحان |
جمعه 93 تیر 13 ساعت 12:3 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|