در این ماه رمضان، گام اول استغفار است . و گام دوم بهرهبرداری از مواهب آن است: چه در معرفت و ذکر، چه در عهد و میثاق و پیمانهای جدید، چه در حب و ایمان، چه در تقوا و عمل صالح، و چه در بلاها و گرفتاریها. ما که مرد هیچ کدام از این میدانها نبودهایم و اهل بلا هم که نبودهایم حداقل در این سه مرحلة بعد، یعنی تضرع و توسل و اعتصام به او، نالهای بکنیم و بهرهای بگیریم. علی صفایی حائری؛(بهار رویش، ص158)
نوشته شده توسط : سبحان |
یکشنبه 92 تیر 23 ساعت 7:9 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
واقعا ما چرا اینقدر زود از مشکلات شکایت می کنیم! این حکایت رو بخونید ! لقمان در آغاز، برده ی خواجه ای توانگر و خوش قلب بود. ارباب او در عین جاه و جلال و ثروت و مکنت دچار شخصیتی ضعیف و در برابر ناملایمات زندگی بسیار رنجور بود و با اندک سختی زبان به ناله و گلایه می گشود، این امر لقمان را می آزرد اما راه چاره ای به نظر او نمی رسید، زیرا بیم آن داشت که با اظهار این معنی، غرور خواجه جریحه دار شود و با او راه عناد پیش گیرد. روزگاری دراز وضع بدین منوال گذشت تا روزی یکی از دوستان خواجه خربزه ای به رسم هدیه و نوبر برای او فرستاد. خواجه تحت تأثیر خصائل ویژه لقمان، خربزه را قطعه قطعه نمود به لقمان تعارف کرد و لقمان با روی گشاده و اظهار تشکر آنها را تناول کرد تا به قطعه آخر رسید، در این هنگام .... خواجه قطعه آخر را خود به دهان برد و متوجه شد که خربزه به شدت تلخ است. سپس با تعجب زیاد رو به لقمان کرد و گفت: چگونه چنین خربزه تلخی را خوردی و لب به اعتراض نگشودی؟ لقمان که دریافت زمان تهذیب و تأدیب خواجه فرا رسیده است، به آرامی و با احتیاط گفت: واضح است که من تلخی و ناگواری این میوه را به خوبی احساس کردم اما سالهای متمادی من از دست پر برکت شما، لقمه های شیرین و گوارا را گرفته ام، سزاوار نبود که با دریافت اولین لقمه ناگوار، شکوه و شکایت آغاز کنم. خواجه از این برخورد، درس عبرت گرفت و به ضعف و زبونی خود در برابر ناملایمات پی برد و در اصلاح نفس و تهذیب و تقویت روح خود همت گماشت و خود را به صبر و شکیبایی بیاراست. ****************** نشد زودتر از این ماه رمضان رو تبریک بگم ... حالا با این فراز دعای شریف ابوحمزه ، وبلاگ رو رمضانی می کنم ، رفقا ما رو از دعا در این شبهای استثنایی فراموش نکنید. اى مولاى من هنگامى که گناهانم را مشاهده مى کنم هراسان شوم و چون بزرگوارى تو را بینم به طمع افتم . خدایا اگر بگذرى بهترین مهرورزى و اگر عذاب کنى ستم نکرده اى ، دلیل و بهانه من اى خدا در اینکه دلیرى کنم در سؤ ال کردن از تو با اینکه رفتارم خوشایند تو نیست همان جود و کرم تو است و ذخیره من در سختیم با بى شرمى من همان راءفت و مهربانى تو است و براستى امیدوارم که نومید مکنى میان این وآ ن آروزیم را پس امیدم را صورت عمل ده و دعایم را شنیده گیر اى بهترین کسى که خوانندگان بخوانندش و برتر کسى که امیدواران بدو امید دارند. اذا رَاَیتُ مَوْلای ذُنوُبی فَزِعْتُ وَاِذا رَاَیتُ کَرَمَکَ طَمِعْتُ فَاِنْ عَفَوْتَ فَخَیرُ راحِم وَاِنْ عَذَّبْتَ فَغَیرُ ظالِم حُجَّتی یا اَللهُ فی جُرْاَتی عَلی مَسْئَلَتِکَ مَعَ اِتْیانی ما تَکْرَهُ جُودُکَ وَکَرَمُکَ وَعُدَّتی فی شِدَّتی مَعَ قِلَّةِ حَیائی رَاْفَتُکَ وَرَحْمَتُکَ وَقَدْ رَجَوْتُ اَنْ لا تَخیبَ بَینَ ذَینِ وَذَینِ مُنْیتی فَحَقِّقْ رَجآئی وَاسْمَعْ دُعآئی یا خَیرَ مَنْ دَعاهُ داع وَاَفْضَلَ مَنْ رَجاهُ راج فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی
نوشته شده توسط : سبحان |
جمعه 91 مرداد 6 ساعت 6:12 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
نوشته شده توسط : سبحان |
جمعه 90 مرداد 21 ساعت 1:34 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
السلام علیک من شهر لا تنافسه الایام (سلام بر تو ای ماهی که هیچ زمانی با تو پهلو نزند.) السلام علیک من مجاور رقت فیه القلوب و قلت فیه الذنوب. (سلام بر تو ای همسایه ای که دلها نزد تو نرم شد و گناهان در تو نقصان گرفت.)
گاهى که تنهایى، آینه برمىدارى و به چهره خویش مىنگرى، تا نیک و بد و زشت وزیباى آن را ببینى . خلوت با خویش، براى شناخت «خود»! شاید در حضور جمع، شرم کنى، ولى درتنهایى، خجالت و شرمى نیست، چون نگاه و مراقبتى نیست، جز همان که نگاهش همه جاهست و مراقبتش دائمى است . ماه رمضان، به نوعى فصل محاسبه است . «محاسبه» و «مراقبه» هم یک آینه است، اما ... پیش چهره جانت و در برابرروحت! و ... شاید در حضور جمع و در ازدحام روز مرهگى نتوانى و مجالى نیابى تااز خودت حساب بکشى . اینجا هم خلوت و تنهایى و فراغت، چارهساز است . لحظات سرشار از برکات و معنویات رمضان از همین فراغتهاى مطلوب و دوست داشتنىاست . فرصتخلوت با خویش و خداست، ساعات حضورو در مجلس «مراقبه» و «محاسبه»است، موعد امتحان اخلاص است، فرصتى است تا «دفتر دل» را بگشایى و «کتاب عمل»را بازخوانى کنى . تو که مىگفتى: مجال و حالى نیست، گرفتاریها و مشکلات و ... فرصتى براى «رسیدن به خود» نمىگذارد، اینک، این همان مجال و فرصت ناب! توباید آموخته و تمرین کرده باشى، «تنهایى در جمع» را، «خلوت» در «ازدحام»را، «سکوت در هیاهو» را، رمضان چیست و تو در کجاى این «قطعهاى از بهشت»قرار دارى که موهبتخدا براى زمینیان است؟ با کدام دعوت به این ضیافت آمدهاى؟ سر کدام سفره و مائده معنوى نشستهاى و فیض حضورت و بهره آمدنت چیست؟ این نیز نوعى محاسبه و حساب کشیدن از خویش را مىطلبد . سر سفره ضیافت الهى نشستهاى . سحرهاى پر برکت، افطارهاى پرمعنویت، شبهاى دعاى افتتاح و کمیل، جلسات دعا وترتیل و تلاوت و تواشیح، حالات پرجذبه انس با قرآن و مفاتیح، تهجد و سحرخیزى وچشمان بیدار قبل از فجر دعاهاى روزانه، همه و همه مائدههاى آسمانى این «شهرالله» است و تو را فرا خواندهاند، تا به قدر تشنگى و توان و در حد ظرفیت وجودىاز این «چشمه رحمت» بنوشى و از «جان جامه تقوا» بپوشى و در راه عبودیتخدابکوشى. بالاخره مهمان شدیم .... اینک که آمدهاى و مهمان این بزم حضورى، وقت تنگ و مجال گذرا را باید مغتنمشمرد. جواد محدثی
نوشته شده توسط : سبحان |
پنج شنبه 90 مرداد 13 ساعت 6:25 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
سراشیبی شعبان از این فرصتها استفاده کنید. الان ماه شعبان متأسفانه دارد تمام مىشود. ماه شعبان، ماه دعا و ماه عبادت است. در همین صلواتى که در مفاتیح مقرر است: «الّذى کان رسول اللَّه (صلّىاللَّهعلیهواله) یدأب فى صیامه و قیامه فى لیالیه و ایّامه بخوعا لک فى اکرامه واعظامه الى محلّ حمامه»؛ پیغمبر تا دم مرگ، تا آخر عمر، ماه شعبان را بزرگ مىداشت و در مقابل ماه شعبان خضوع مىکرد و عادت داده بود خودش را به صیام و قیام در ماه شعبان. در دنبالهى این صلوات هست که: «اللّهم فاعنّا على الاستنان بسنّته فیه»؛ از خدا مىخواهد که ما را هم موفق بدار که همان سنت پیغمبر را در ماه شعبان رعایت کنیم. این ماه شعبان - حتماً مىدانید دیگر - دالان و دهلیز ماه رمضان است. ماه رمضان تالار ضیافت الهى است؛ یک تالار عظیم که اگر کسى وارد آن تالار شد و به خود فرصت داد و همت کرد که از آنچه در آنجا خداى متعال آماده کرده، به خودش بهرهیى برساند، بهرهى فراوانى خواهد برد که آن بهره در ماه شوال و ماههاى دیگرِ سال نیست؛ فقط مخصوص ماه رمضان است. انواع و اقسام ضیافتهاى الهى: رحمت الهى، عزت الهى، توفیق الهى، قرب الهى، استغناى ناشى از تفضل الهى، رزق مادى، رزق معنوى، همه در ماه رمضان است؛ اینها را سر سفرهى ماه رمضان گذاشتهاند. بعضىها مىآیند و به این سفره نگاه نمىکنند و از وسط این سفره و اشیاء آن عبور مىکنند و مىروند و هیچى هم گیرشان نمىآید؛ بعضىها یک چیز مختصرى برمىدارند؛ یک روزهیى مىگیریم ما؛ یک مختصرکى، یک چیزى؛ اما بعضىها نه، حسابى مىنشینند سر این سفره و از رحمت الهى کیسهى خودشان را پُر مىکنند؛ عزت مىخواهند، دنیا مىخواهند، آخرت مىخواهند؛ رفع گرفتارى مىخواهند، گشایش در زندگى مىخواهند، استغناى طبع مىخواهند، صفات و خُلق حسنه مىخواهند؛ هرچه مىخواهند، براى خودشان و براى دیگران برمىدارند.
براى اینکه انسان بتواند وقتى وارد این تالار شد، چشمش باز باشد، غافل نشود، دچار گیجى و گولى نشود که سرش را بیندازد پایین و از این در وارد شود و از آن در بیرون برود؛ نگاهى به دوروبر کند و استفادهیى ببرد و براى اینکه این آمادگى در من و شما پیدا شود، این ماه رجب و شعبان را قرار دادهاند؛ رجب یکجور، شعبان یکجور دیگر. رجب، بیشتر ماه نماز است؛ شعبان، بیشتر ماه دعا و روزه است؛ این مناجات شعبانیه را ببینید. من یک وقتى از امام (رضواناللَّهعلیه) پرسیدم در این دعاهاى مأثورى که وجود دارد، شما کدام دعا را بیشتر از همه خوشتان مىآید و دوست دارید. فرمودند: دعاى کمیل و مناجات شعبانیه. اتفاقاً هر دو دعا هم مال ماه شعبان است؛ دعاى کمیل که مىدانید اصلاً ورود اصلىاش مال شب نیمهى شعبان است، مناجات شعبانیه هم که از ائمه نقل شده، متعلق به ماه شعبان است. لحن این دو دعا به هم نزدیک است؛ هر دو عاشقانه است. در مناجات شعبانیه: «و ان ادخلتنى النّار اعملت اهلها انّى احبّک»؛ جهنم هم که من را ببرى، فریاد مىکشم تو را دوست دارم. و در دعاى کمیل: «لان ترکتنى ناطقا لاضجّن الیک بین اهلها ضجیج الاملین و لاصرخنّ الیک صراخ المستصرخین و لابکینّ بکاء الفاقدین»؛ اگر به من در جهنم اجازه بدهى و نطق را از من نگیرى، فریاد مىکشم؛ فریادِ امیدواران، فریادِ دلدادگان و فریادِ دلباختگان را. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار وزیر، مدیران و کارکنان وزارت اطلاعات13/7/83
نوشته شده توسط : سبحان |
پنج شنبه 90 مرداد 6 ساعت 12:50 عصر
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|