مرور خاطرات گذشته بعضی وقت ها آدم رو سر ذوق میاره ، سیزدهم آذر ماه 1382 یه جلسه ای با جناب دکتر تلوری در دانشگاه تهران داشتیم که اون روزها ازش با عنوان جلسات انگیزشی یاد می کردیم ، یادش بخیر، دکتر اون روز یه حال اساسی از رفقای عافیت طلب گرفت .این روزها هم هنوز وقتی به این جملات نگاه می کنم می بینم که به راحتی نمیشه از کنارش گذشت!!! یازده سال گذشته اما این سوال هنوز تازه تازس ،آرمان گرایی یا واقع گرایی ؟ مرور بخش هایی از سخنرانی یازده سال پیش دکتر تلوری : در واقع انسان مؤمن انسان زیرک و کیس است زمانی که مشکلی ایجاد میشود سرش را پایین نمیاندازد با این مشکلات کشتی بگیرد. سرش را بالا میکند ارتباط با خدایی پیدا میکند که حل امور به دست اوست. «ان الله بالغ امره» ناراحت نباشید خدا برای هر چیزی یک حد و اندازهای قرار داده است. و در اینجا مبحث رابطة آرمانگرایی و واقعگرایی مطرح میشود که ما باید در زندگی آرمانگرا باشیم یا واقعگرا ؟ من هنوز خیل عظیم وظایف شیعه را نگفتهام دیدم یک عدهای برایشان شبهه ایجاد شده است و مجبورم که این بحث را اینجا بگویم اگر عالم تشیع تحت تأثیر انسان هایی مثل امام از آن نفسی که گریبان گیرش شدهاند خارج شوند ، هیچکدام از اینها شعار نیست به شرط اینکه خودشان را باور کنند. اگر ما آرمان گرا باشیم توجه به واقعیات نکنیم، دچار شعار میشویم در سرزمین هایی که هیچ دشمنی نیست شروع میکنیم به جنگیدن، خیالپرداز میشویم و سخت دچار افراط و تعصب بیجا میشویم و اگر واقعگرا باشیم به دور از آرمانها ، به تدریج دچار انحطاط و انحراف میشویم مسیر دیگری را طی می کنیم به تدریج عمل زده میشویم و یا راکد میمانیم. رابطة آرمانگرایی و واقعگرایی باید اینگونه طراحی شود آن هم با این مقدمه که اکثر شما که اینجا هستید جوان هستید جوانی هم سن آرمانگرایی است ما میخواهیم همین فردا آقا ظهور کند و ما همان 313 نفر باشیم و این خود منشأ رشد و طهارت ما است. آرمانگرایی خود موجب طهارت ما میشود انسان اگر آرمانگرا باشد اسیر ذلت واقع نخواهد شد. برای همین است که وقتی سن ما بالاتر میرود مسئولیت ها را ترک میکنیم و یا وقتی ازدواج میکنیم مسئولیت ها را ترک میکنیم واین پدیدة عجیبی است یعنی این نوع انسان ها عمق پیدا نکردهاند خیلی سطحی هستند ، حالا ممکن است حجم و کیفیت آنها فرق کند اما از مجموعه و مسئولیت خارج شدن، درست نیست . زیرا واقعیات انسان را از آرمان دور میکند و خارج میسازد یک زن و شوهری مثل حضرت علی (ع) و حضرت زهرا (س) تا آخرین لحظات قربانی آرمانها شدند حضرت پیامبر(ص) و حضرت خدیجه نیز همین طور. این گونه نیست که ازدواج انسان را از آرمانها دور کند بلکه باید برای رسیدن به آرمانها تلاش بیشتری بکند باید تصور روشنتری از آرمانها در او به وجود بیاورد ، نه اینکه یک خط بطلان بر آنها بکشد.بنابراین انسان در مرحلة اندیشه صد در صد باید آرمانگرا باشد. تا آخرین لحظات وجودش از هیچ یک از آرمانهای جوانیاش و آرمان های دینیاش نباید پایش را عقب بکشد اما در عرصة عمل باید فراست و زیرکی مؤمن آشکار شود که مؤمن اولا همة واقعیت ها را میشناسد ، ثانیاً طراحی از واقعیت ها میکند تا حداکثر آنها را به آرمانهایش نزدیک کند . توجه کنید واقعیات را به آرمانها نزدیک میکند نه آرمانها را به واقعیات. از واقعیتها باید هزینه کند برای آرمانها «وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ » جهاد با مال و نفس همین جا معنا پیدا میکند اما اگر از آرمانها شروع کنیم به هزینه کردن چنین جلساتی هم نیاز نخواهد شد شما فرض کنید در زمان جنگ برادران شما میخواستند مطابق واقعیت ها عمل کنند به دور از آرمانها. اصلاً صحنه ی جهاد و شهادت به وجود نمیآمد. داستان شهدای هویزه همین بود. همة آنها میدانستند که شهید میشوند اینها احتمال حیات نمیدادند اگر علاقه داشتند پیروزی حاصل نمیشد. جالب این است که داستان هویزه تکرار داستان عاشورا بود واقعیات عاشورا این بود که میگفتند مگر میتوانید در مقابل این لشکر مقاومت کنید آن هم در آن محاصره اما امام چون آرمانگرا بود این جنگ را به جان خرید.
نوشته شده توسط : سبحان |
چهارشنبه 93 شهریور 5 ساعت 1:27 صبح
|
|
نظرات دیگران
نظر
|
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
|